بسم اله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند خفته ایم و همه بیدار شدند
( ماهی به اب دریا گفت:تو نمی تونید اشکامو ببینی چون من در اب هستم . اب در جواب گفت من نمی تونم اشکا تو ببینم اما
می تونم احساس کنم چون تو در قلب منی ؟)
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم همه تن چشم شدم و خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شداز جام وجودم شدم ان عاشق دیوانه که بودم
عشق ان نیست که یک دل به صد یار دهیم عشق ان است که صد دل به یک یار دهیم
من و تو دختر یک سر زمینیم کمک کن داغ یکدیگر نبینیم
به فردا دل بدیم شاید که فردا از ایران دسته دسته گل بچینیم